5نفر...

ساخت وبلاگ

صداش رو شنیدم...

خنده هاش رو...

و باز دلم ضعف کرد....

 

 

5نفر......
ما را در سایت 5نفر... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kitepaper بازدید : 102 تاريخ : پنجشنبه 28 فروردين 1399 ساعت: 15:14

ترکیبی از خوشحالی ..اشک...ترس....سایه مرگ....و این سه سالی که  زمستان هایش دیگر قشنگ نیست.....

5نفر......
ما را در سایت 5نفر... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kitepaper بازدید : 106 تاريخ : پنجشنبه 28 فروردين 1399 ساعت: 15:14

شاید اگه تو سامانه 4030کار میکردم انقدر نگران نبودم...اونجا مخاطب پشت گوشیت رو نمیشناسی...و بهش امیدواری میدی...اما اینجا کیس هات دوستات و خانواده اتن...باهاشون کلی حرف میزنی...روحیه میدی و بعد از قطع کردن گوشی میخوای زار بزنی که اگه خدای نکرده یکی از اینا چیزیشون بشه من چی کار کنم...اونا آروم میشن و این تویی که نگران تر میشی....

خدایا کمک کن...دارم لبریز میشم....برادرم...خانواده ام...دوستام....و اون و خودم...که وسط آتیشیم...داریم بین مردن ها ،زندگی میکنیم.....بین استرس و نگرانی ها،امید میدیم....

5نفر......
ما را در سایت 5نفر... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kitepaper بازدید : 115 تاريخ : پنجشنبه 28 فروردين 1399 ساعت: 15:14

گاه رفتارهایی از خودم سر میزند که برای خودم هم عجیب است...مثلا همین قطع کردن تمام راه های ارتباطیم با او.....کسی که دوسال دربه در دنبالش بودم...و تازه پیدا کرده بودمش...بعد این همه روز نبودنش ..ندیدنش...به او گفتم دوستش دارم ...صدایش را شنیدم ...و حالا این من بودم که دیگر نمیخواستم باشم...

او نه سرد بود نه گرم....شاید این بود که مرا بیشتر رنجاند.....نه میخواست و نه محکم گفت نمیخواهم....و این بی تکلیفیش بیشتر برایم حکم ترحم را داشت....و ترحمش تحقیرآمیز بود ...

5نفر......
ما را در سایت 5نفر... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kitepaper بازدید : 109 تاريخ : پنجشنبه 28 فروردين 1399 ساعت: 15:14